فرزند پروری سخت گیرانه


در این شیوه ، والدین تنبیه کننده ، محدود کننده بوده و متوقع و صریح هستند ، در حالی که پاسخدهی آنها به نیاز کودکان در حداقل میزان خود قرار دارد . این والدین ، فرزندانشان را وادار می کنند تا از آنها اطاعت کنند و به آنها احترام بگذارند . آنها برای فرزندانشان محدودیت و کنترل شدید وضع می کنند و با آنها تبادل کلامی ناچیزی دارند . آنها معتقدند که فرزندانشان باید بدون هیچ توجیهی ، مطیع صرف باشند . به عنوان مثال ممکن است یک مادر مستبد به فرزندش بگوید :« این کار را همانطوری که من می گویم ، بدون هیچ بحثی باید انجام بدهی .»

در این شیوه والدین برای کسب اطمینان از اطاعت فرزندشان ، حتی متوسل به تنبیه جسمانی هم می شوند . کودکان این والدین ، اغلب از نظر اجتماعی به طور ناشایست رفتار می کنند ، به هنگام مقایسه ی اجتماعی مضطرب می شوند ، در آغاز فعالیت شکست می خورند و مهارت های اجتماعی ضعیفی دارند .

این شیوه ، کودکان را گوشه گیر و ترسان و فاقد حس استقلال می کند . کودکانی تحریک پذیر ، کم جرات ، دمدمی یا متخاصم و عصبانی و بیش از اندازه پرخاشگر محصول این سبک فرزندپروری هستند . این کودکان نسبت به عوامل تنیدگی زا آسیب پذیر هستند . والدین این گروه از محیط های ساخت دار و بسیار منظم با قوانین صریح و مشخص استفاده می کنند .

فرزندپروری مقتدرانه

در این شیوه ، والدین کودکان را به استقلال تشویق می کنند . اما برای آنها محدودیت هایی هم قائل می شوند و عملکرد آنها را کنترل می کنند . این والدین هم در محور پاسخگویی و هم در محور توقع نمرات بالایی دارند .بین میزان پاسخدهی و میزان کنترل و توقع آنها تعادل وجود دارد .

آنها به قدری که پاسخگو هستند و نسبت به نیازهای کودکانشان حساس ، به همان اندازه نیز توقع دارند و فرزندان خود را کنترل می کنند . آنها کودکانشان را مورد پایش قرار داده و استانداردهای روشنی برای آنها تعیین می کنند . آنها قاطعیت دارند ، ولی خواسته ی خود را تحمیل نمی کنند و محدود کننده نیستند . 

این والدین تبادل کلامی فراوانی با فرزندان خود دارند و آنها را حمایت می کنند . به عنوان مثال یک والد مقتدر دستهایش را به دور گردن فرزندش حلقه می کند و کاملا به او نزدیک شده و می گوید :« آیا می دانی که نباید آن کار را انجام می دادی؟ بیا با هم در مورد انجام آن کار ، به شیوه ای درست صحبت کنیم .»

والدین مقتدر از روش های انظباتی حمایت کننده و غیر تنبیهی استفاده می کنند . آنها از فرزند خود انتظار دارند که قاطع ، دارای حس مسئولیت پذیری اجتماعی ، خود نظم جو و مشارکت کننده باشد . کودکانی که والدینشان از شیوه ی مقتدرانه استفاده می کنند ، اغلب رفتار اجتماعی شایسته ای دارند . آنها دوست دارند که متکی به خود باشند ، لذات و خواسته های خود را به تعویق بیاندازند ، با همسالان خود کنار بیایند و حرمت خود بالایی داشته باشند .

باومریند معتقد است که شیوه ی فرزندپروری مقتدرانه ، قاطعانه بوده ولی منطقی ، گرم ، پرورش دهنده و توام با محبت است و بیش از سایر روش ها به اجتماعی شدن کودک ، کمک می کند .

فرزندپروری اغماض گرانه

این والدین غیر پاسخگو و بی توقع هستند . آنها خود را با زندگی فرزندانشان درگیر نمی کنند . طرد کننده ، غافل و نادیده انگار هستند . وقتی که فرزند این نوع والدین ، یک نوجوان یا حتی کوچکتر باشد ، اگر از آنها بپرسید : الان که ساعت 10 شب است ، آیا می دانید که فرزندتان کجاست ؟ جواب را نمی دانند .( یا به قول یکی از استادای خوب دانشگاهمون ماله می کشن روی رفتار فرزندشون و صاف و صوف می کنن مشکل فرزند رو .)

کودکان والدین بی توجه ، احساس می کنند که سایر جنبه های زندگی والدینشان مهم تر از خود آنهاست . آنها از نظر اجتماعی ، رفتار شایسته ای ندارند ، کنترل ضعیفی روی خود دارند و نمی توانند مستقل باشند و انگیزه ی پیشرفت ندارند . این والدین نسبت به فرزندانشان بی تفاوت هستند و روش آنها پرهیز از پذیرش مسئولیت و صدور مجوز انجام هر کاری به فرزندانشان است . فرزندان آنها معمولا طغیانگر ، لوس ، پرخاشگر ، تکانشگر و از لحاظ اجتماعی نالایق هستند .

فرزندپروری سهل گیرانه


این والدین ، در زندگی فرزندان خود خیلی دخالت می کنند ، ولی ممنوعیت و محدودیت اندکی برای آنها قائل می شوند . در واقع آنها بیش از حد پاسخگو هستند . این والدین اغلب اجازه می دهند که فرزندانشان هر کاری می خواهند ، انجام دهند و راه خود را بروند . چون معتقدند که ترکیبی از حمایت و تامین نیازهای کودک و نداشتن محدودیت باعث می شود تا کودک خلاق و با اعتماد شود . آنها غیر سنتی و آسان گیر هستند ، نیازی به رفتار بالغانه ندارند و به خود نظم جویی قابل ملاحظه معتقدند .

نتیجه ی این شیوه ی فرزندپروری ، کودکان با عدم توانایی در کنترل رفتار است ، چرا که والدین این کودکان به رشد همه جانبه ی کودک توجهی ندارند .
آزادی بیان و خودمختاری افراد در این شیوه ، اصل است و والدین تنها به استدلال و توجیه بسنده می کنند . فقدان انضباط در منزل با پرخاشگری اجتماعی همبستگی دارد و این نیز به نوبه ی خود با طرد از سوی هم طرازان همراه می شود . شایان ذکر است که بسیاری از این والدین در نهایت ، رفتار والدین سخت گیر را به خود می گیرند .

کدام والدین فرزندانی بیمار یا ناتوان تربیت می کنند؟؟؟

با توجه به انواع سبک های فرزندپروری متوجه می شویم که هر دسته از والدین ، به جز آنهایی که می توانند به نیاز کودکان پاسخ داده و توقع و کنترل معقولی بر رفتار آنها داشته باشند ، در عمل فرزندانی بیمار تربیت می کنند .

والدین سخت گیر انسان های حقیر ، والدین سهل گیر فرزندانی ضعیف و بدون اعتماد به نفس و والدین بی توجه فرزندانی سردرگم و یاغی تربیت می کنند .

نوع دیگر رابطه ی بیمار گونه رابطه ی مضاعف می باشد :

رابطه مضاعف
رابطه ی مضاعف مربوط به والدینی است که به دلایل مختلف پیام های دولایه برای فرزندان خود ارسال می کنند . مادری که هم از داشتن فرزند خود ناراضی است و هم به فرزند خود علاقه مند است ، در نهایت رفتارهای یکسان و وحدت یافته ای ندارد . 

به عنوان مثال ، او با وجود اینکه با رفتاری از فرزند خود توافق دارد ، ولی رفتار غیر کلامی مخالفی را به فرزندش نشان می دهد . الگوی پیام آنها این است : « موافقم ، ولی خیر نبینی!!!! » یا الگوی گفتگوی « بله ... اما ... » در کلام آنها زیاد دیده می شود .

این والدین صداقت و یکپارچگی در رفتار خود ندارند . تحقیقات نشان داده اند که والدین افراد مبتلا به اسکیزوفرنی دارای این الگوی رفتاری هستند .

منبع :

جان بزرگی،مسعود،نوری،ناهید،آگاه هریس،مژگان.(1390).آموزش اخلاق، رفتار اجتماعی و قانون پذیری به کودکان. تهران:ارجمند.