تنبيه و مشكلات ناشي از تنبيه
مقدمه
تنبه ارائه يك محرك آزارنده بعد از يك رفتار نامطلوب به قصد كاهش دادن آن رفتار است. تنبيه يكي از نامطلوب ترين اقدامات اصلاح و تغيير رفتار است كه توسط بسياري از مجريان اصلاح و تربيت به کار گرفته می شود و متاسفانه به علت اثرات زود گذر و مسكن گونه آن كاربرد فراواني پيدا كرده است، تنبيه هيچگونه تغيير بلند مدتي را ايجاد نمي كند و رفتار نامطلوبي را اصلاح نخواهد كرد و بر عكس عوارض جانبي ناگواري را بجاي خواهد گذاشت.
مشاهده شده است بسياري از كساني كه مورد تنبيه قرار مي گيرند علاوه بر اينكه مشكل آنها حل نمی شود، بسا مشکلشان حادتر نیز خواهد شد. يك عامل بسيار محسوس كه در تاريخچه زندگي خیلی از زندانيان مشاهده مي شود اين است كه از همان زمان كودكي در محيط خانه و مدرسه مورد تنبيه قرار گرفته اند و اين امر علاوه بر اينكه آنها را اصلاح نكرده بلکه باعث شده است امروز تبديل به بزهكار يا مجرم شوند و مطمئناً اگر در زندان نيز مورد تنبيه قرار گيرند و يا اقدامات اصلاحی مناسب براي تغيير رفتار و باورهاي آن صورت نگيرد مطمئنا پس از آزادي، مجددا به جرم سنگين تری بازگشت خواهند كرد. مسئله ای که (بازگشت مجدد) تمام زندانهاي دنیا و بالتبع ايران با آن گريبانگير است.
در اين پژوهش سعي شده است تا مضرات تنبيه معرفي و اقدامات جايگزين آن تا حدي معرفي شود.
تعريف تنبيه
خشن ترين و نامطلوب ترين روش تغيير و اصلاح رفتار تنبيه است، تنبيه از لحاظ علمي «ارائه يك محرك آزارنده بعد از يك رفتار نامطلوب به منظور كاهش دادن آن رفتار» تعريف مي شود (سيف، 1387).
تنبيه زماني رخ مي دهد كه پاسخ چيز مثبتي را از موقعيت حذف و يا چيز منفي را به آن بيفزايد. براي مثال زماني كه با زدن يك سيلي (ارائه يك محرك آزارنده) بعد از فحش دادن يك زنداني (رفتار نامطلوب) قصد كاهش دادن يا از بين بردن آن رفتار را داريم.
آيا تنبيه موجب اصلاح يا كاهش رفتار خواهد شد؟
تنبيه احتمال انجام كار نامطلوب را كاهش نمي دهد ، اگر چه تنبيه باعث بازداري كار نامطلوب مي شود اما تا زماني اثربخش است كه تنبيه بكار مي رود و در نهايت عادت را ضعيف نمي كند.
تنبيه براي حذف رفتار نادرست ، خطرناك و يا نامطلوب از خزانه رفتاری فرد طرح ريزي مي شود و فرض بر اين است فردی كه به خاطر انجام رفتاري تنبيه مي شود با احتمال كمتري آن رفتار را مجدداً انجام خواهد داد، متاسفانه موضوع به اين سادگي نيست.
تغييري را كه تنبيه در رفتار ايجاد مي كنند پایدار نیست، كودكي (يا زنداني) كه به علت بازي جنسي (یا هم جنس بازي) به شدت تنبيه مي شود الزاما تمايل كمتري نسبت به انجام اين كار از خود نشان نخواهد داد و شخصي كه به علت حمله به ديگران زنداني مي شود الزاما نسبت به حمله به ديگران تمايل كمتري نخواهد داشت و پس از آنكه وابستگي هاي تنبيه از ميان رفتند ، رفتار تنبيه شده مجددا ظاهر مي شود. (هرگنهان و السون، 2005 به نقل از اسكينر)
دليل اصلي بسياري از روانشناسان براي مخالفت با تنبيه اين است كه تنبيه در دراز مدت بي تاثير است. به نظر مي رسد تنبيه رفتار نامطلوب را موقتا بازداري مي كند و به محض از بين رفتن تهديد و تنبيه باز هم بالقوه در توان رفتاري فرد باقي مي ماند به عبارتي اگر چه تنبيه به ظاهر بسيار موثر است و اثر فوري دارد اما در واقع اين اثر كوتاه مدت است و در كل باعث از بين رفتن اين رفتار نامطلوب از خزانه رفتاري فرد نخواهد شد.
مشكلات ناشي از تنبيه
1. تنبيه مي تواند ترس، خشم يا اجتناب را در تنبيه شونده القا كند (بيابانگرد1384). تنبيه باعث ایجاد آثار جانبي هيجاني بسيار نامطلوبي در فرد می شود و بدتر از آن اينكه ممكن است به محركهاي مختلفي كه در زمان تنبيه وجود دارد تعميم داده شود.
2. تنبيه به تنبيه شونده ياد مي دهد كه چه كار نكند نه اينكه چه كار بكند (سيف، 1388)
3. تنبيه صدمه زدن به ديگران را مجاب مي كند ، تنبيه به تنبيه شونده مي آموزد كه در پاره اي از مواقع تنبيه لازم و مناسب است.
4. تنبيه در شخص تنبيه شده نسبت به عامل تنبيه و ديگران پرخاشگري ايجاد مي كند (سيف،1388)
5. تنبيه اغلب يك پاسخ نامطلوب را جانشين پاسخ نامطلوب ديگري مي سازد، براي مثال شخصي كه به علت دزدي تنبيه مي شود ممكن است پرخاشگر شود و در فرصت مناسب به جرايم سنگين تري دست بزند.
6. شايد تنبيه شونده آنقدر برانگيخته و مضطرب شود كه تا مدتها بعد از تنبيه شدن براحتي نتواند در كارها تمركز کند.
7. در صورتي كه تنبيه كننده بسيار قوي باشد و تنبيه شونده بسيار برانگيخته شود ممكن است به خودش آسيب رساند. براي مثال ممكن است اقدام به خودزني نمايد.
8. تنبيه يك عمل انتقال يابنده است و ممكن است براي كساني كه شاهد تنبيه هستند نيز عوارضي داشته باشد (كساني كه شاهد تنبيه هستند در موقعيتهاي مشابه به همين روش عمل مي كنند).
9. همانطور كه گفتيم تنبيه در نهايت باعث پاک شدن رفتار از خزانه رفتاري فرد نمي شود.
با اين همه معايب پس چرا تنبيه اين چنين کاربرد فراوانی دارد؟
هرگنهان والسون (2005) به نقل از اسكينر (1953) مي گويد زيرا عمل تنبيه نيز براي شخص تنبيه كننده تقويت كننده (خوشايند) است.
بدیهی است كه تنبيه شديد بدني خيلي سريع مانع رفتار مي شود و ميل انجام رفتار را در فرد تنبيه شده به شدت كاهش مي دهد، بدون شك اين علت اصلي استفاده فراوان از تنبيه است. بصورت تكاملي اين رفتار در ما ايجاده شده است که به منبع آزار يا كسي كه رفتار او ما را مي آزارد با استفاده از كلمات، الفاظ، سرزنش، تخريب يا تمسخر پاسخ دهيم و اين امر ما را خشنود خواهد كرد و باز اين هم دليل ديگري جهت انجام تنبيه مي باشد.
به عبارتي از آنجا كه استفاده از تنبيه ممكن است با خاتمه رفتار مشكل آفرين به گونه منفي تقويت شود همواره اين خطر وجود دارد كه از تنبيه سوء استفاده مفرط شود (ميلتن برگر ، ترجمه آشتياني 1387).
در كل تنبيه بعنوان تدبيري جهت اصلاح و تغيير رفتار يا حذف رفتار نامطلوب در دراز مدت بي تاثير است.
جانشين هاي تنبيه
متخصصان اصلاح و تغيير رفتار اعتقاد دارند تنبيه را آخرين تدبير درماني در نظر بگيرند و حتي بسياري از روانشناسان مانند اسکینر معتقدند تنبيه به هر صورت بايد كنار گذاشته شود. اما بطور كلي شيوه هاي اصلاحی ديگري مانند محروم كردن، جريمه كردن، جبران كردن و ... نسبت به تنبيه بدني موثر تر و قابل قبول ترند.
معمولاً روان شناسان جانشين هايي براي تنبيه پیشنهاد می دهند كه عبارتند از :
1. از شيوه هاي تقويت افتراقی (تفکیکی) كه بعضاً با عنوان تنبيه مثبت نيز معروف هستند استفاده كنيد مثلاً :
الف) تقويت تفكيكي رفتارهاي ديگر: كليه رفتارهاي ديگر به جز رفتار نامطلوب را تقويت كنيم و پاداش دهيم.
ب) تقويت تفكيكي رفتارهاي ناهمساز: در اين روش رفتار ناهمساز با رفتار نامطلوب را تقويت می کنند براي مثال براي كاهش دادن رفتار فحش دادن ، زماني كه فرد در حال فحاشي نيست و رفتار مطلوب دارد او را تقويت نموده و آن را ستايش كنيم.
ج) محروم كردن: محروم كردن فقدان دسترسي به تقويت كننده مثبت در مدت زماني كوتاه مشروط به رفتار مشكل آفرين تعريف مي شود و نتيجه آن كاهش در احتمال بعدي رفتار مشكل آفرين است (ميلتن برگر، 1997).
براي مثال يك زنداني كه در زندان مرتكب خلافي شده است مي توان او را از ملاقات، تلفن كردن یا هواخوري براي مدتي محروم كرد.
د) جريمه كردن: جريمه كردن عبارتست از برداشتن مقدار مشخصي از يك تقويت كننده، مشروط به وقوع رفتار مشكل آفرين (ميلتن برگر، 1997).
جريمه كردن يعني كم كردن مقداري از تقويت كننده هايي كه فرد قبلا به دست آورده، به خاطر رفتار نامطلوبي كه انجام داده است (سيف، 1388). مانند جريمه كردن رانندگان متخلف از طريق دريافت پولي كه قبلا بدست آورده اند يا كم كردن حقوق كارمندان به علت غيبت از کار و ... .
براي مثال يك زنداني كه كار خلافي مرتكب شده است را مي توان امتياز روي تخت خوابيدن را از او گرفت تا روي زمين بخوابد.
ه) جبران كردن: در روش جبراني وقتي كه فرد مرتكب عمل خلافي مي شود از او خواسته مي شود تا براي جبران عمل خلاف خود به اصلاح آن بپردازد (سيف، 1388) براي مثال از كسي كه توهين كرده است خواسته شود تا از فردي كه مورد توهين قرار گرفته و يا حتي همه افراد شاهد معذرت خواهي كند.
نتيجه گيري
با اطمينان مي توان گفت تنبيه بدني پركاربردترين شيوه اصلاح و تغيير رفتار است كه بسياري از مسئولان اصلاح و تربيت از آن استفاده مي كنند و متاسفانه پر آسيب ترين ، مخرب ترين و بي تاثيرترين روش درماني است.
همانطور كه اشاره گردید تنبيه آثار تخريبي بسيار زيادي دارد، به گونه ای كه بسياري از روان شناسان كاربرد آن را نادرست مي دانند.
بنابراين لازم است بجاي تنبيه بدني از ساير روشهاي اصلاحي مانند تقويت تفكيكي كه كارآمد تر است استفاده شود يا حتي المقدور روشهاي محروم كردن، جريمه كردن، يا جبران كردن كه اثرات تخريبي كمتري دارند به کار گرفته شود.
منابع و مآخذ:
1. هرگنهان، بي . آر، السون، ميتو اچ (1388)، مقدمه ای بر نظريه هاي يادگيري، ترجمه علي اكبر سيف، تهران، انتشارات دوران (تاريخ انتشار اثر به زبان اصلي 2005).
2. سيف، علي اكبر (1387)، روانشناسي پرورشي نوين، تهران، انتشارات دوران.
3. ميلتن برگر، ريموند (1387)، شيوه هاي تغيير رفتار، ترجمه علي فتحي آشتياني، هادي عظيمي آشتياني، تهران، انتشارات سمت.
باسلام